به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - بایادیار(سروده علمدار)
بایادیار(سروده علمدار)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

توکه بامن صادقی ،می دانی چه می کشم

بامن مگواز عاشقی ، می دانی چه می کشم

گمانم به آرزویم می ر سم  آخربدان

                توبرای دلم لایقی  ، می دانی چه می کشم

                آرامش خاطرم داده ای ای نگارا  بیشتر

          حرف بگو برایم حرف ناطقی، می دانی چه می کشم

میان خواب خویش دمی بیا  سراغم امشب

کنارمن بنشین دقایقی ، می دانی چه می کشم

به موج غم این دریاگرفتارم کرده ای

نهراسم زموج سواری قایقی، می دانی چه می کشم

اگرلیلی شدی منکه مجنون زاده ام ای گل

مگرنمی شنوی صدای هق هقی، می دانی چه می کشم

عشق تومی شود آخر قاتل علمدارت

توبرای من آئینه دقی ، می دانی چه می کشم

 

سروده(جهان میهن) علمدار(23/10/1392)



اشعارفراق (به یاددوستان )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

عاشق وشیدای روی دلبرم

کی شود بینم که گشته یاورم

کرده هرشب خواب رابرمن حرام

یاداودرخاطرم شد   مستدام

دردعشقم کس نداند  غیر   او

دیدنش هرروز وشب شدآرزو

مه رخ ودرپیچ مویش من اسیر

پیش مجنون گشته لیلی بی نظیر

بردلم این رانویسم که صبورم ،یاربا

دائمامن پیش اویم گرچه دورم ،یاربا

 

 

****

 

دل زندپردرهوای دلبری

کی کندحس اوصفای دلبری

گررسدروزی به وصل یارخویش

می کندجان رافدای دلبری

این نفس هایم بوداز شوق عشق

می سرایدشعر ، برای دلبری

بی خوداز خودگشته ام امشب چرا

مست مستم بانوای دلبری

گربرون آیم ازین دردوفراق

می کنم جان فرش پای دلبری

 

 

سروده شاعر: جهان میهن(علمدار)           1392/10/16